هفت خوانفرهنگ فارسی معین( ~. خا)(اِمر.)1 - هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود. 2 - هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسب . 3 - کنایه از: دشواری های سخت و زیاد.