هیزمفرهنگ فارسی معین(هِ زُ) (اِ.) هیمه ، چوبی که برای سوختن به کار می رود. ؛ ~ تر به کسی فروختن کنایه از: بدی کردن به کسی و خصومت اورا برانگیختن .