ترجمه مقاله

پاره

فرهنگ فارسی معین

(رِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - رشوه . 2 - ارمغان . 3 - نوعی حلوا. 4 - پیشکش ، هدیه . 5 - بهر، بخش . 6 - قطعه ، تکه . 7 - پینه ، وصله . 8 - دارای پارگی ، شکافته . 9 - نادوشیزه . 10 - گرز آهنین . 11 - پول ، مسکوک . 12 - کود. 13 - باج ، خراج . ؛ ~ی دل عزیزترین کس نزد آدمی چون فرزند، پارة جگر. ؛ ~سنگ ، قطعه ای از سنگ . ؛~ی زرد پارچة زردی که یهودان برای امتیاز از مسلمانان در کتف می دوختند، عسلی ، غیاره .
ترجمه مقاله