ترجمه مقاله

کاربند

فرهنگ فارسی معین

(بَ) (ص .) = کاربندنده : 1 - به کار گیرنده ، استعمال کننده . 2 - عمل کننده ، اجرا کننده . 3 - عامل ، کارگزار، مأمور. 4 - فرمانبردار، مطیع . ؛ ~ شدن (کن .) اطاعت کردن ، فرمانبرداری کردن .
ترجمه مقاله