ترجمه مقاله

کون

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.) سرین ، نشستگاه . ؛ ~ کسی گُهی بودن کنایه از: در کاری مشکوک دست داشتن . ؛ ~ سوزه کنایه از: حسادت شدید. ؛~ گشاد بودن کنایه از: تن به کار ندادن ، تنبل و بی حال بودن . ؛ ~ نشور کنایه از: نجس ، بی دین و لامذهب .
ترجمه مقاله