نزدیک
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. پهلو، جنب، حوالی، کنار، همجوار
۲. حدود، قریب، قریبالوقوع، مقارن
۳. پیش، نزد
۴. خویش، خویشاوند، قوم، مقرب
۵. محرم، مشرف، مقارن ≠ دور
۲. حدود، قریب، قریبالوقوع، مقارن
۳. پیش، نزد
۴. خویش، خویشاوند، قوم، مقرب
۵. محرم، مشرف، مقارن ≠ دور