ترجمه مقاله

تاب خوردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. درپیچ وتاب شدن
۲. تاب بازی کردن
۳. دور زدن
۴. بهنوسان درآمدن، نوسان داشتن، مرتعض شدن
ترجمه مقاله