ترجمه مقاله

تخلیه کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. خالی کردن، تهی ساختن
۲. پیاده کردن ≠ بار زدن، بار کردن
۳. بیرون آوردن، بیرون ریختن
ترجمه مقاله