حاکم شدن
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. فرمان رواگشتن، والی شدن، حکمران شدن
۲. غالب شدن، چیره شدن، مسلط گشتن،
۳. مستولی شدن، فراگرفتن، حکمفرما شدن
۴. حق خود را گرفتن، برنده شدن
۲. غالب شدن، چیره شدن، مسلط گشتن،
۳. مستولی شدن، فراگرفتن، حکمفرما شدن
۴. حق خود را گرفتن، برنده شدن