حجت آوردن
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. دلیلآوردن، استدلال کردن، برهان آوردن
۲. دلیلتراشیدن، دلیلتراشی کردن
۳. بهانه جستن، بهانه کردن، بهانه آوردن، حجت انگیختن، حجت ساختن
۲. دلیلتراشیدن، دلیلتراشی کردن
۳. بهانه جستن، بهانه کردن، بهانه آوردن، حجت انگیختن، حجت ساختن