ترجمه مقاله

خاموش شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ساکتشدن، دم فرو بستن، خاموشی گزیدن
۲. ازجوش و خروش افتادن
۳. فرو نشستن، از بینرفتن
۴. منطفی شدن
۵. تاریک شدن
۶. قطعشدن جریان برق
ترجمه مقاله