ترجمه مقاله

خراشیدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. خراش دادن، زخم کردن، مجروح ساختن، مجروح کردن
۲. تراشیدن، زدودن، ستردن، محو کردن
۳. خاریدن
۴. خدشهدار کردن، مخدوش کردن
ترجمه مقاله