ترجمه مقاله

سرایت کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اثر کردن، تاثیر گذاشتن
۲. انتقال یافتن، شیوعیافتن، شایع شدن، اشاعه یافتن، منتقل شدن، گسترش یافتن
۳. رخنه کردن، نفوذ کردن
ترجمه مقاله