ترجمه مقاله

سروسامان دادن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بسامان کردن، نظمونسق دادن، سامانبخشیدن، مرتب کردن
۲. داماد کردن
۳. عروس کردن
ترجمه مقاله