مباشرت کردن
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. نظارت کردن
۲. کارگزاری کردن، پیشکاری کردن
۳. عمل کردن، انجام دادن، ورزیدن
۴. جماع کردن، همخوابگی کردن، همآغوشی کردن
۲. کارگزاری کردن، پیشکاری کردن
۳. عمل کردن، انجام دادن، ورزیدن
۴. جماع کردن، همخوابگی کردن، همآغوشی کردن