مباشرت
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. آرمش، جماع، همخوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی
۲. جماع کردن، آرمیدن
۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت
۴. نظارت کردن
۵. اقدام کردن، پرداختن
۲. جماع کردن، آرمیدن
۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت
۴. نظارت کردن
۵. اقدام کردن، پرداختن