ترجمه مقاله

متشنج کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. به هم زدن، آشفته کردن، بینظم کردن
۲. بهآشوب کشاندن، متلاطم کردن، بحرانی کردن
ترجمه مقاله