متشنج شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به همخوردن، شلوغ شدن، آشفته شدن، بینظم شدن ۲. بحرانی شدن، آشوبزده شدن، بحرانزدهشدن ۳. لرزه گرفتن، دچار تشنج شدن، لرزشگرفتن