ترجمه مقاله

متمکن کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. دولتمند کردن، متمول کردن
۲. مستقر کردن، جا دادن
۳. توانا ساختن، مقتدر ساختن
ترجمه مقاله