ترجمه مقاله

مجرب

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آزموده، باتجربه، پخته، تجربهدار، تجربهدیده، تجربهکار، حاذق، کارآزموده، کاردان، کارکشته، کارکرده، کهنهکار، ماهر ≠ نامجرب، ناآزموده، ناپخته
۲. آزمایشگر
۳. تجربهشده، آزمودهشده
ترجمه مقاله