ترجمه مقاله

مسامحه کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اهمال کردن، اهمال ورزیدن، کوتاهی کردن، سستی کردن، قصور ورزیدن، کاهلی کردن
۲. آسان گرفتن، سهل انگاشتن
۳. طفره رفتن
۴. بهتاخیر انداختن
ترجمه مقاله