ترجمه مقاله

مشاهده

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. دید، دیدار، رویت، مشاهدت، معاینه، نظارت، نظاره
۲. نظر، نگاه، نگرش
۳. دیدن، نظاره کردن، نگاه کردن، نگریستن
ترجمه مقاله