معلق کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آویختن، آویزان کردن ۲. برکنار کردن، معزول کردن ۳. تعلیق ۴. به حال تعلیق درآوردن، معطل گذاشتن، معوق گذاشتن