ترجمه مقاله

مقرر داشتن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. معین کردن، تعیین کردن
۲. برقرار کردن، قرارگذاشتن
۳. مقرر فرمودن
۴. امر کردن، دستوردادن، حکم کردن
ترجمه مقاله