ترجمه مقاله

منعقد کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بستن
۲. سفت کردن
۳. تنظیم کردن
۴. برپا کردن، برگزار کردن، تشکیل دادن، ترتیب دادن
ترجمه مقاله