ترجمه مقاله

چاره جستن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. درمان کردن، علاج کردن
۲. چاره طلبیدن، چاره ساختن، تدبیر اندیشیدن
۳. از عهده برآمدن
ترجمه مقاله