ترجمه مقاله

چرخاندن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. به حرکت درآوردن، به دور خود گرداندن، وادار به چرخیدن کردن، چرخانیدن، چرخ دادن
۲. به جریانانداختن
۳. اداره کردن
۴. کنترل کردن، مهار کردن
ترجمه مقاله