گویا
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. سخنگو، قایل، ناطق
۲. روشن، شیوا، صریح، واضح
۳. انگار، ظاهراً، گوئیا، گویی، مثلاینکه، محتملاً
۴. حاکی، مشعر، ≠ الکن، لال
۲. روشن، شیوا، صریح، واضح
۳. انگار، ظاهراً، گوئیا، گویی، مثلاینکه، محتملاً
۴. حاکی، مشعر، ≠ الکن، لال