ترجمه مقاله

وُجُوهَهُمُ

فرهنگ واژگان قرآن

چهره هايشان -روهایشان (حرف میم به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي است که با آن براي خلقش نمودار است ، که خلقش هم با آن متوجه درگاه او ميشوند ، و اين همان صفات کريمه او از حيات و علم و قدرت و سمع و بصر است و نيز هر صفتي از صفات فعل مانند صفت خلقت و رزق و احياء و اماته و مغفرت و رحمت و همچنين آيات دلالت كننده بر خدا بدان جهت که آيتند ، وجه خدا ميباشند . بنا بر اين هر موجودي که تصور شود في نفسه هالک و باطل است ، و حقيقتي جز آنچه که از ناحيه خداي تعالي به آن افاضه شود ندارد ، و آنچه که منسوب به خداي تعالي نباشد از حقيقت به طور کلي خالي است ، و جز موهومي که وهم متوهم آن را تراشيده نيست )
ترجمه مقاله