ترجمه مقاله

اداره‌کننده

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه کننده، راهبر، گرداننده، ناظر، آمر، امر کننده، فرمان‌دهنده، مدیر، مقتدر، مستبد، حاکم راننده
ترجمه مقاله