ترجمه مقاله

ازپیش تعیین‌شده

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام یش تعیین‌شده، مقدر، مقرر، مترتب، آسمانی، معهود، مرسوم، موعود معین، نامزد، انتخاب‌شده جبری
ترجمه مقاله