اسبسواری
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
سواری، سواركاری
گشت، كورس، كراسكانتری، چوگان، پولو، پرش، درساژ، جیمكانا، ولتیژ، بسكتبال
اسب
سواركار، اكوسترین، سوار
لباس سواركاری، چكمه، كلاه، كلاه مِلون، شلوار، فراك، سیلندر، كتِ كوتاهِ مشكی
اسبدوانی ◄ مسابقه