استوار
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تغییر
، ثابت، پابرجا، غیرمنقول، باثبات، پایدار، درحالت تعادل، درحالتتوازن، ثابت [رنگ]، ریشهکرده، محونشدنی، پاکنشدنی، حکشده، برسنگ نوشته، ریشهدار، جایگیر شده، عمیق، عمقی، مستقر، ایستاده، عمودی، برپای خود ایستاده، چهارمیخه، بیحرکت، افساربسته، لنگر انداخته، بسته، سفت (محکم)
درحال سکون، ساکن، بهگل نشسته، لنگ، بیجنبش، منجمد، مثل مجسمه، راکد، آرام (بی تحرک)، بدون حرکت، بیحرکت
متین ◄ تغییرناپذیر▲
رخنه نشدنی
آهسته و پیوسته