ترجمه مقاله

باقیمانده

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: کمیت قیمانده، بقیه، مانده، تتمه، مابقی، الباقی، [حالت صفتی باقیمانده▼] پس‌مانده، ته‌نشین، رسوب، دُرد، ته‌مانده، لا، لای، لِرد ثقل برآمد، حاصل، رویش افزونی، بیشی، وفور آخر جاپا، جای پا، رد، یادگار، آثار، پیشینه پس‌انداز، صرفه‌جویی باقیات، عمل، عمل خیرخواهانه
ترجمه مقاله