ترجمه مقاله

بُخاردار

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: مادۀ غیرآلی بُخاردار، بخارمانند، دودی، بخارزا تبخیرشده، تقطیرشده، مقطر، دوآتشه
ترجمه مقاله