بیتقوا بودن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مذهب
یتقوا بودن، بیدین بودن، کفرگفتن، ازخدا نترسیدن، شرور بودن، نفرین کردن
می خوردن، منبر سوزاندن، بیحجاب بودن، بدحجاب بودن، فسقوفجورکردن
گمراه شدن، ازراه راست منحرف شدن، لغزیدن، بدعت کردن، بهبیراهه رفتن، منحرف شدن، خطا کردن، گناهکاربودن