بیتوجهی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شرایط و عَمَلِ شهود
هی، ناهشیاری، بیحسیفیزیکی، بیاعتنایی، سربههوایی، فراموشی، سهو، بیملاحظگی، بیمبالاتی، سادهنگری، غفلت
مشغولیت، اشتغال، مشغله، مشغلۀ فکری، عدمتمرکز
تفنن، تفریح، سرگرمی
كری
بیعلاقگی، کملطفی ◄ دشمنی