تأخیر
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: زمان
تأخیر، تأنی، معطلی، دیرکرد، دیر بودن
تردید، احتیاط
تعویق، وقتکُشی، تاکتیک تاخیری، بهتعویق انداختن، وقت خریدن، زمان بهدست آوردن، بازداشتن، کارشکنی، اشکالتراشی، بازدارندگی، منع، تعرض، ممانعت
کُندی، سستی، طمأنینه، آهستگی
تعلیق، استمهال، مهلت قانونی خواستن، مسکوتگذاشتن، عدم فعالیت
دفع الوقت، طفره، تعلل
تمدید، فرسایش، تطویل
گشایش، فرج
فقدان آمادگی
بهصورتواکنش، صبر، دنبالهروی، پیامد
عقبافتادگی، عقبماندگی
تنفس [جلسه]، مکث، آتش بس، درنگ
وقت تلفشده
فرد تأخیرکننده، کندرو، فرد بیشتاب، [◄ آهستگی 278]، دیربرخیز، لش، شخص تنبل