تبدیلشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یلشده، تغییریافته، حلشده، جذبشده، مسخشده، مسخ، دگرگون، مستحیل درحال شدن، گذرا، انتقالی، رشدیابنده متأثر، تأثیرگرفته ذوبشده، مایعشده یخزده، منجمدشده