تطبیق
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
پیروی ازقاعده، بهقاعدهبودن]، انطباق، دنبالهروی، تبعیت، متابعت، انطباق، همخوانی، پیروی، سازگاری، توافق، مطابقت
تدین، اقتدا، وفقپذیری، نرمی، فرمانبرداری، تسلیم، حرفشنوی، سخنشنوی، اطاعت
مبادی آداب بودن، تعارف
همرنگی باجماعت، راستدینی
مناسبت، مُد، عادت، قاعده