تعادل
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: کمیت
، موازنه، تراز، تساوی
وضع موجود، همزیستی مسالمتآمیز
تقارن، توازی
متانت، سازگاری
تعادل در دریا، تعادل کِشتی، بالاست
تعادل قوا، تعادل طبیعی
تراز تجاری، تراز خارجی، تراز پرداختها ◄ تجارت و تهاتر
پات، بنبست، توقف
اعتدال، ملایمت