ترجمه مقاله

تلاشکردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه شکردن، کوشش کردن، زور زدن، سعی کردن، عرق ریختن، دست‌وپا زدن، زحمت کشیدن، آسمان به(بر) زمین آوردن (زدن) پافشاری کردن
ترجمه مقاله