توان
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: علیت
، نیرو، قوت، زور، قوه، بُنیه (بنیت)، توش، قدرت، انرژی▼
تاب، یارا، رمق، توانایی▼
بزرگی
تسلط، غلبه، برتری سوقالجیشی، برتری
قدرت سیاسی، اقتدار
استیلا، حکمرانی
تأثیر
استقامت، پایداری
توان زیاد، قدرت
کار [تولیدی]، جهد، تلاش
زور، اجبار
وزن، سنگینی
نیروی (منابع) انسانی، کارکنان
اصرار، تأکید
مبارزه، زورآزمایی، المپیک، مسابقه
چالش، مبارزهجویی ◄ اعلان جنگ
دعوا، ستیز
حریف، رقیب، مبارز
اِعمال، بهکارگیری، استفاده، مبادرت، بازده، بازدهی، عملکرد، فعل، عمل