جاهل
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نتیجۀ استدلال
جاهل، عامی، بیسواد، آدمنادان
داشمشدی، بزنبهادر، یکهبزن
نژادپرست ◄ متعصب، کوتهفکر
آدم بیذوق، ببو
عامه
نوآموز، آدم ساده
[صورتصفتی:] ناآگاه، غافل، بیبصیرت، پرت، بیخرد، بیدانش، خرفت، کمسواد، خرافاتی، ◄ نادان، نیاموخته