جایگزین شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ایگزین شدن، خود را جا زدن، پرکردن، جای کسی یا چیزی را پر کردن، جای خالی را پر کردن، ازمیدان درکردن جابهجا شدن، منتقل شدن، انتقال یافتن، نقلمکان کردن (دادن) مبادله شدن