ترجمه مقاله

جدا شدن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: کمیت دن، گسستن، قاطی نشدن، سوا شدن، بریدن، پاره شدن، بریده شدن، چاک خوردن، قطع شدن، دور افتادن دوری جستن، اجتناب کردن ازهم دور شدن، منشعب شدن راه را کج کردن، منحرف شدن متلاشی شدن، تجزیه شدن عازم شدن پاشیدن، آب انداختن، ازهم پاشیدن، پخش بودن برگشتن، پس زدن طلاق گرفتن پوست انداختن پخش شدن، افتادن آویختن، آویزان بودن اجتناب کردن جدا بودن، شل بودن، نگهداری نکردن
ترجمه مقاله