جهت گرفتن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
گرفتن، ، رو کردن، بهسوییمایل شدن، بهطرف چیزی رفتن، درمسیر خاصی افتادن، راندن، پوییدن، رهسپار شدن
جهترا عوض کردن، راهرا برگرداندن، سرخرراکج کردن، منحرف شدن
راه را پرسیدن، آدرس پرسیدن
نشان دادن، راهرا نشاندادن، راندن، اشاره کردن، نمودن، راه را نمودن