حفره
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شکل
سوراخ، شکاف، روزنه، منفذ، چاه، میلۀ چاه، چاله، چال، چالهچوله، دستانداز
کنج، گوشه، زاویه، عقبرفتگی
ورطه، شکاف عظیم، وادی، چاه ویل، اعماق، چاه عمیق، عمق
لانۀ زیرزمینی
پوسیدگی[دندان]
غار، مغاک، مغار، کهف، سرداب، زیرزمین
دخمه، سیاهچال، زندان، سلول
لانه، آشیانه
کاسه، ظرف
پستو، زیرزمین
نقب، تونل، قنات، کاریز، کانال زیرزمینی، کانال
چیز سوراخدار، چیز متخلخل، اسفنج
شخم، برش، شیار
عقبرفتگی، تنگه، خلیج
بستر رود، کانال
حوض ◄ دریاچه