حمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت حمل کردن، بهپشت گذاشتن، بهدوشگذاشتن، نگاه داشتن آوردن، بردن، انتقال دادن، منتقل کردن سواریدادن، سوار کردن [سوار شدن ◄سفر کردن 267] حمالی کردن