خادم
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: ارادۀ اجتماعی عام
دم، زیردست، امربر، گماشته، مادون، مرئوس، نوکر▼
کارمند دولت، خدمتگزار، مسئول، بوروکرات، مستوفی
سرایدار، دربان
بابا، فراش، خدمتکار، آبدارچی، رفتگر، سپور، نظافتچی
پادو، پیک، ملازم▼
پیشخدمت، گارسُن، پسر
دستیار، آسیستان، آجودان، منشی، کمک کننده
خدمۀ هواپیما، مهماندار